خدایا؛ آلودگی دل آدمها از حد هشدار گذشته .... دنیا رو چند روز تعطیل نمیکنی

 چانه نزن خدا من از تو تنهاترم.. باور كن

راستي....زندگی افتخار میدی یه دو قدمم با من راه بیای؟

اشتباه از آنجا شروع شد که تو را بیشتر از آنچه بودی پنداشتم

تنهایی هایم را به گردن هیچ کس نمی اندازم! گردن هیچ کس تاب این همه سنگینی را ندارد.

عاشق شدن بی فایده است چون یا تو دل او را میشکنی یا او دل تو را یا دنیا دل هر دو تان را

گاهی دلت از زنانگی ات می گيرد ميخواهی كودك باشی دختر بچه ای كه به هر بهانه ای به آغوشی پناه می برد و آسوده اشك می ريخت زن كه باشی بايد بغض های زيادی را بی صدا دفن كنی

تنهایی یعنی ذهنم پر از تو و خالی از دیگران هست....اما کنارم خالی از تو و پر از دیگران هست

بيچاره دلم كه وقت بودنت هم تنها بود!

قلبم را تا می کنم میگذارم لابلای صفحات کتاب تا دستنخورده بماند برای زمانی که باز میگردی راستی موریانه بیداد میکند دیر نکنی...!

بدترین هنر دنیا بازی با دل دیگران است. و تو هنرمندترینی

گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهائی کشید نه برای اینکه دیگران رااز خودت دور کنی بلکه برای اینکه ببینی برای چه کسانی اهمیت داری که این دیوار رابشکند

برای آنچه که دوستش داری از جان باید بگذری بعد, می ماند زندگی و آنچه که دوستش داشتی

کلاغها گرچه سیاهند، و آوازشان خوش نیست، اما .... آنقدر با وفایند که شاخه های خشک درختان را در فصل سرد زمستان تنها نمی گذارند ... !!!

وقتی تو نیستی، نفسم تنگ می شود در من کسی بدون صدا گریه می کند
 

آدمـهایِ تمام شده را دیگر از نو شروع نکن نـه آنها مثل قبل خواهند بود نه تـو نه حتی رابـطه تان!
 

نگران نباش ياد گرفته ام كه از هيچ لبخندی خيال دوست داشتن به سرم نزند...معلم خوبی بودی!

نمیخواهد مرا خوشبخت کنی همین که بدبختم نکنی برایم کافــــیست...!

این " زمان " لعنتی که تا دیروز با گذشتش همه چیز را خراب می کرد حالا شده منجی نشسته ام که با گذشتش همه چیز را حل کند

بعضی وقت ها چیزی می نویسی فقط برای یک نفر، اما دلت میگیرد وقتی یادت می افتد که هرکسـی ممکن است بخواند جز آن یــک نفر

تو به تلخی ات می بالی! و من عاشقانه در تو حل می شوم شاید دگر هرگز شکری درکار نباشد، اما این همان قهوهء تلخ است که شیرین شده!

هنوز هم به جواب این سوال نرسیدم: دروغگو به جهنم میره یا احمقی که به راحتی باور می کنه؟

هر روز نبودنت را بر دیوار خط کشیدم ببین این دیوار لا مروت دیگر جایی برای خط زدن ندارد خوش به حال تو که خودت را راحت کردی یک خط کشیدی تنها آن هم روی من . . .

ما گول خوردیم وقتی گفتند "سلام سلامتی می آورد" از همان روز که به عشق گفتیم "سلام" تب کرده ایم چه سلامی چه علیکی خدا خیرتان دهد ما جوابی هم از عشق نگرفتیم

وقتی گفتی تو را نمی شناسم حق باتو بود زیرا بعد از دوست داشتن تو من دیگر با خودم روبرو نشده ام

من اصرار می کنم تو را با خاطره ات و تو انکار میکنی همه چیز را با نبودنت

خنده هایم شکلاتی شده اند زیادی خالص تلخ تلخ

کمبود آرامش گاهی با یه گریه شبانه و یه سیگار حل میشه کمبود خدا با دلی دست به دعا رفع میشه سایر کمبود ها هم بالاخره علاجی دارن با کمبود تو چیکار کنم

گمان میکردم وقتی نباشم دلت می گیرد اینهمه از رفتنم میگذرد چه خیال باطلی

نبودن، هرگز به تلخي از دست دادن يك بودن نيست هرگزبودنی هايت را از دست مده.

مطمئن باش، حرفهایت هرچند تکراری باشد، یکی هست که به آنها گوش میدهد

من کوه شده ام و دیگر به هیچکس نمی رسم ... تو آدم باش

اينجا تا پيراهنت را سياه نبينند باور نمي کنند؛ چيزي از دست داده باشي

 

می مانم اگر بمانی... اما یادت نرود، من ضعیف تر از آنم که تو بروی و "بمانم"